دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: خود را مالک مال، همسر و فرزند ندانیم، ما تنها مملوک هستیم؛ خود را هزینهٔ معبودهای ساختگی و قلابی نکنیم و آن را در برابر معبود واقعی عَلَم ننماییم؛ خداوند معبود و مالک همهٔ هستی است و هر چه بخواهد، در دنیا و آخرت در اختیار مؤمن میگذارد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه نیاوران تهران، با بیان اینکه عظمت و جایگاه قیامت در آیات قرآن به وضوح روشن است، به نمونهای از این جایگاه در آیات قرآن اشاره و اظهار داشت: وجود مبارک موسیبنعمران(ع) به دنبال یک هدف وارد منطقهٔ طور یا وادی ایمن یا وادی مقدس شد، در سرمای بیابان شب رسید، همسر و فرزند خود را گذاشت، از دور آتشی را دید که به سوی آن جهت آوردن آتش حرکت نمود؛ ولی وقتی رسید، دید آتشی در کار نیست بلکه یک نور خیرهکنندهٔ عجیبی در آنجا جلوهگر است.
وی ادامه داد: حضرت موسی(ع) اولین انسانی است که بدون واسطه و فرشته، صدای پروردگار مهربان عالم را شنید؛ صدا این بود: «انا اخترتک یا موسی»، ای موسی! من تو را از میان این انسانهای کرهٔ زمین بهعنوان بندهٔ خاص خودم برای خودم انتخاب کردم.
مایههای ارزشیِ فکری، اخلاقی و عملی امتیاز انسان نسبت به چهارپایان است
استاد انصاریان با استناد به آیات قرآن به دلیل دیگری از انتخاب حضرت موسی(ع) توسط پروردگار اشاره و تصریح کرد: مایههای بسیار سنگین ارزشی در وجود موسی(ع) بوده است، اگر انسان مایههای ارزشیِ فکری، اخلاقی و عملی را نداشته باشد، تفاوتی با چهارپایان ندارد و در حوزه انتخاب قرار نمیگیرد؛ اگر کسی که فاقد ارزشهای انسانی و الهی است، بنا باشد در جاذبهٔ انتخاب قرار گیرد، باید همهٔ شترها و گاوها را هم، خدا به همین مقام برساند و آنها را هم انتخاب کند؛ چون فرقی نیست بین این انسانی که قیافهاش انسان است، ولی وجودش فعلاً حیوان است. یک موجود زندهای است که میخورد، میخوابد، راه میرود، ازدواج میکند و بعد هم میمیرد؛ پروردگار عالم اگر بخواهد انتخاب کند، باید مساوی انتخاب کند؛ اما این انتخاب علت الهی و علت انسانی دارد.
استاد انصاریان درباره علت الهی این انتخاب، گفت: این وجود که در وادی مقدس وارد شده، براساس تعلیمات پیامبرانِ گذشتهٔ از خودش، مخصوصاً پدرزنش شعیب، به حضرت حق وصل شده است و علتش این است که زمینِ وجودش را بستر رشد تمام ارزشهای اخلاقی و عملی کرده است؛ یعنی پروردگار او را در کوه طور میبیند که یک باغ شبیه بهشت است، ولی بهصورت انسان. وجود ما زمین است و ما از خاک آفریده شدهایم، ما زمین هستیم و قابلیت کشت در ما بسیار قابلیت بالایی است. آیات قرآن و روایات، دانههایی است که وقتی در وجود ما - اگر خودمان اجازه بدهیم - کشت شود، میتوان او شد.
همانند بودن وجود اکثریت انسانها به شورهزار و نمکزار
وی افزود: ما از خاک آفریده شدهایم و هر استعدادی که خاک دارد، ما هم داریم. خاک استعداد دارد هزار نوع درخت میوه را برویاند، صدها هزار نوع گل را برویاند، ما هم همان خاک هستیم، ما هم استعداد داریم که درخت محبت، درخت تواضع، درخت فروتنی، درخت جود، درخت سخا، درخت بینایی، درخت مهر را در وجود خودمان برویانیم. ما هم میتوانیم نمکزار و شورهزار نباشیم، اما نود درصد مردم دنیا خودشان را به شورهزار و نمکزار تبدیل کردهاند.
وی خاطرنشان کرد: وقتی زمین شوره است، نه تنها منِ مبلغ دین، بلکه خود پیغمبر(ص) هم که تمام دانههای ارزشی پیش اوست و در زمین وجود مردم میتواند بکارد، نمیتواند کاری صورت دهد. ابوجهل و ابولهب حدود 52 سال همسایهٔ پیغمبر بودند، قوموخویش او بودند، عمویش بودند، رفتوآمد داشتند، از زمان تولد پیغمبر تا شبی را که پیغمبر هجرت کرده، یادشان بوده است، ولی هر دوی آنها زمین شورهزاری بودند که حتی یک آیهٔ قرآن و یک سخن حکیمانهٔ پیغمبر در آنها کاشته نشد؛ چون ضایع میشد و رشد نمیکرد.
استاد انصاریان با بیان اینکه حضرت موسی(ع) استعداد زمینیِ خود را حفظ کرد و زمین او مستعدترین زمین بود، گفت: موسی(ع) هدایتهای انبیای قبل از خودش و دهسالی که پیش شعیب پیغمبر در مدین بود، وجود مقدس او را با اختیار و انتخاب خودش به یک بهشت انسانی تبدیل کرده بود؛ این ارزش دارد که خدا انتخابش کند لذا در اوائل سورهٔ طه میگوید: «وانا اخترتک»، من تو را انتخاب کردم، من تو را برگزیدم، «فاستمع لما یوحی»، حالا که در حوزهٔ انتخاب من قرار گرفتی، میخواهم مقام نبوت اولواالعزمی را از افق سرزمین وجود تو طلوع دهم که تو سومین پیغمبر جهانی اولواالعزم من شوی.
کلید نجات، رشد و مصونیت از دوزخ بواسطه پذیرفتن سخن پروردگار
استاد انصاریان با اشاره به اینکه خداوند موسی(ع) را انتخاب و به او امر کرد که با تمام وجود گوش شود، اظهار کرد: اینکه پروردگار به موسی(ع) امر کرد با تمام وجود گوش شود، تنها امر به موسی نیست بلکه امری الهی است که تا روز قیامت جریان دارد. این امر شامل حال ما مردان، زنان، پیران و جوانان و هرکسی میشود که در هر موقعیتی هست؛ یعنی بیایید و به حرف من گوش دهید، این گوش دادن کلید نجات، رشد، مصونیت از دوزخ است، کلید بازکردن هشت در بهشت است.
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود به معرفی پروردگار از مؤمنین اشاره و تصریح کرد: خداوند در آخر سوره بقره در تعریف از مؤمنین میفرماید: «وقالوا سمعنا»، اعتقاد مردم در طول تاریخ این بوده که گوش ما وقف توست و این گوش را او ساخته و این را نباید وقف ماهوارهها کرد. برای ما نیست که هر کجا بخواهیم وقفش کنیم، هر کجا دلمان بخواهد ببریم؛ هر صدای نامشروعی را از هر نامحرمی بشنویم و وارد قلب کنیم و عاشق و زناکار و نابود شویم.
اظهار مالکیت نقطه شقاوت و بدبختی بشریت
وی ادامه داد: مالک گوش شخص دیگری است و برای ما نیست؛ ولی فعلاً که نود درصد مردم دنیا خودشان را مالک میدانند؛ تمام مشکلات مردم جهان در شرق و غرب برای این است که خود را مالک میدانند و نه مملوک. کشاورز زکات هزار تُن گندم را نمیدهد و میگوید مال خودم است، به اختیار خود، خمسِ درآمد سال خود را نمیدهد و نماز نمیخواند، معنی آن این است که از نظر اینان هیچچیز بنده را خدا نداده و تمام آن برای بنده است.
استاد انصاریان گفت: این بسیار زشت است که انسان در حضور مالک که ملکیتش «لله ملک السماوات و الارض» است، دروغ به این سنگینی را بگوید که من خودم مالک هستم؛ درحالیکه مملوک است، اگر مالک هستی، جلوی مُردنت را بگیر؛ اگر مالک هستی، نگذار این چهره زیبایت پیر شود و در همین ردهٔ خوشگلی خودت را نگهدار و 25 ساله بمان.
وی به دلیل شقاوت و بدبختی انسان در دنیا اشاره و خاطرنشان کرد: ایکاش میفهمیدیم هیچکاره هستیم و ایکاش میفهمیدیم همهکارهام آنکسی است که من را خلق کرده، این را نمیفهمیم که بد شدهایم، بیعبادت شدهایم، بداخلاق شدهایم، ننگ و عار شدهایم، آلوده شدهایم، اگر من بدانم مملوک هستم، یعنی هیچچیزی دست من نبوده و نیست و نخواهد بود، همهچیز من دست مالک است، نمیگفتم زکات نمیدهم، خمس نمیدهم و نماز نمیخوانم؛ این نقطهٔ شقاوت و بدبختی بشر است.
همانند کسانی نباشیم که خدا را از زندگی حذف کردهاند
استاد انصاریان گفت: مانند کسانی نباشیم که خدا را از زندگی حذف کردهاند و خدا هم به جریمهٔ اینکه او را حذف کردهاند، آنها را از یاد خودش برده که دائم بدانند مملوک هستند. به خودفراموشی دچارشان کرده و اصلاً یادشان نمیآید مملوک هستند، همه سینه سپر کردهاند که ما مالک هستیم؛ لذا دیگر با خدا کاری ندارند و میگویند خودم مالک مال، همسر و فرزند هستم. وقتی آدمی خدا را به کل از یاد ببرد، چگونه میخواهد مال و زندگی و اخلاق و همسر و فرزند را جهت مثبت دهد!
معبود واقعی در این عالم، تنها خداست
وی با بیان اینکه واجب است به وحی خداوند گوش دهیم، گفت: وحی خداوند این است که معبود واقعی در این عالمِ هستی فقط من هستم و غیر از من، هرچه معبود انتخاب کردهاید، بت و باطل است و ریشهتان را میسوزاند، شما را از انسانیت درمیآورد و مُهر شقاوت به پیشانی هستیتان میزند. معبود واقعی یکی است و خودش هم میگوید: «إِنَّنِی أَنَا اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا»، غیر از من در این عالم، معبودی که واجبالاطاعه باشد، وجود ندارد.
وی تأکید کرد: خودتان را هزینهٔ معبودهای ساختگی و ساختهشده و قلابی نکنید، آن را در برابر معبود واقعی عَلَم نکنید. خداوند معبود و مالک همهٔ هستی است و منِ معبود هرچه بخواهم، در دنیا و آخرت در اختیار مؤمن میگذارم؛ «إِنَّنِی أَنَا اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدْنِی»، خودتان را فقط هزینهٔ خداوند کنید و عبادت یعنی هزینهکردن خود برای خدا؛ چشمت، گوشَت، دستت، زبانت، پایت، شکمت، شهوتت، همه را هزینهٔ من کن؛ یعنی یک حرام راه نده!
استاد انصاریان گفت: «وَأَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِکرِی» ﴿طه، 14﴾ خدا در سخن گفتن با موسی(ع) بعد از توحید و واجبالاطاعهبودن خودش، نماز را عَلَم کرد. نماز چنان مهم هست که هنوز موسی بین مردم نیامده، هنوز دین به موسی ارائه نشده، خداوند صحبت نماز را به میان آورده است؛ قرآن میفرماید: انبیاء زبان طیور و حیوانات را میفهمیدند. قرآن در سورهٔ نمل میگوید: سلیمان و مورچه و هدهد با هم صحبت میکردند، جدیداً هم برای دانشمندان ثابت شده که حیوانات نطق و شعور دارند و این را قرآن در 1500 سال پیش فرموده که هم نطق دارند و هم شعور. پیغمبر با توجه به قرآن که میگوید انبیای من زبان حیوانات و پرندگان را میدانستند، با پنج-ششنفر میرفت، یکمرتبه یک سگ قوی هیکل با دیدن پیغمبر به شدت پارس کرد. اصحاب ترسیدند، پیغمبر(ص) فرمودند: نترسید، دارد با من حرف میزند، حرفش تمام شود، من برایتان میگویم که چه گفت. صحبت سگ تمام شد، دُمی تکان داد و رفت، پیغمبر(ص) فرمودند: به من گفت یارسولالله! من که در چهارچوب سگبودن آفریده شدهام، هر روز خدا را شکر میکنم که من را سگ آفرید، ولی آدم بینماز نیافرید.
قیامت حتماً و یقیناً آمدنی است
وی با تأکید بر اینکه قیامت حتماً و یقیناً آمدنی است، گفت: «أَکٰادُ أُخْفِیهٰا» من ارادهام تعلق گرفته که زمان وقوع قیامت را اعلام نکنم و حکمت است. «لِتُجْزیٰ کلُّ نَفْسٍ بِمٰا تَسْعیٰ» ﴿طه، 15﴾ من قیامت را برپا میکنم تا تمام نیکوکاران که در دنیا مزد نیکیشان را نگرفتهاند، بگیرند و تمام بدکاران کیفر جنایاتشان را در آنجا به آنها بدهم.
بترسید از آنکه قیامت را قبول ندارد و با شما حرف میزند
استاد انصاریان در پایان به سفارش خداوند درباره قیامت به حضرت موسی(ع) اشاره و اظهار کرد: «فَلاٰ یصُدَّنَّک عَنْهٰا مَنْ لاٰ یؤْمِنُ بِهٰا» موسی در قوموخویشهایت، در دوستان، در آشنایان، کسی که به قیامت ایمان ندارد، خللی در اعتقادت وارد نکند و تو را از توجه به قیامت بازندارد. «وَ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ فَتَرْدیٰ» ﴿طه، 16﴾ و در گمراهی کامل قرار نگیری؛ بترس از آنکه قیامت را قبول ندارد و با تو حرف میزند، میخواهد نابودت کند، میخواهد همهٔ درهای بهشت را به روی تو ببندد. بترس از بیدین و از آن که ایمان به قیامت ندارد.
انتهای پیام/